حضرت ابو الفضل العباس (ع) همانطور که از نام مبارکشان پیدا ست منبع و مجمع تمام فضایل انسانی و اخلاقی بودند . شخصیتی والامقام که در دامن عصمت علوی ، حسنی و حسینی بزرگ شده و هاله ای از نور اهل بیت او را فرا گرفته است . او که در عبادت ، سخاوت ، شجاعت ، وفا ، ایثار و ادب و مهمتر از همه ولایتمداری یگانه بود و ممتاز ترین نمره را در کلاس عشق به دست آورده بود . عشق است اباالفضل یعنی اقتدا در تمام زیبا ییهای معنوی و فضایل اخلاقی به شخصیت والای قمر بنی هاشم (ع) . یعنی آنگونه باشیم که او می خواهد و توقع دارد . اگر رفتار ما بگونه باشد که با آرمان های آن حماسه ساز قهرمان عشق متناقض باشد بدیهی است در عشق خود صادق نیستیم و باید تجدید نظر بکنیم .
حضرت عباس همواره خود را فدایی راه امامت و ولایت می دانست و روز عاشورا آن را با خون خود امضا کرد . او مظهر ایثار و فداکاری بود تا آنجا که از کنار دریا لب تشنه برگشت و نهایتا هم با عطش شهید شد . او وجودش را و زندگیش را وقف امام زمانش کرده بود .
در جریان اسارت اهل بیت ،راوی می گوید: در بین سرهای بریده شهدا که روی نیزه ها در معرض تماشا قرار داده شده بودند از دور سر بریدهای که آثار عبادت زیاد و سجده های طولانی روی پیشانیش نقش بسته بود نظرم را جلب کرد . کنجکاو شدم . جلوتر رفتم و از یکی از نگهبانان پرسیدم این سر نورانی متعلق به کیست و او در جواب گفت : این سر بریده عباس ابن علی ابن ابی طالب (ع) است .